هیئت محبان امیر علقمه شهرستان بروجرد

این هیئت توسط تعدادی از عاشقان حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام تاسیس گردید .

هیئت محبان امیر علقمه شهرستان بروجرد

این هیئت توسط تعدادی از عاشقان حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام تاسیس گردید .

هیئت محبان امیر علقمه شهرستان بروجرد

مراسمات ما شب های جمعه زیارت عاشورا ، سینه زنی و سخنرانی است .
در طول ایام محرم مراسم هر شب انجام می شود خ 18 متری شمالی کوچه شهید نصرالهی پلاک 3 منزل حاج حبیب نوروزی . شبهای جمعه زیارت عاشورا و دهه اول محرم . مدیر وبلاگ رامین یوسفی 09365358281

طبقه بندی موضوعی
Image Hosted by Free Photo Hosting at http://www.iranxm.com/ Image Hosted by Free Photo Hosting at http://www.iranxm.com/ Image Hosted by Free Photo Hosting at http://www.iranxm.com/ Image Hosted by Free Photo Hosting at http://www.iranxm.com/ Image Hosted by Free Photo Hosting at IranXM Image Hosted by Free Photo Hosting at IranXM Image Hosted by Free Photo Hosting at IranXM

۴ مطلب با موضوع «اشعار» ثبت شده است




دریا صدا زد ای لبت عطشان، من آبم
آبی بنوش ای آتشت کرده کبابم

عباس گفت ای آب حاشا کز تو نوشم 
آید صدای ناله‎ی اصغر به گوشم

دریا صدا زد ساقی عطشان که دیده؟! 
ای بحر را هم داده آب از اشک دیده

عباس گفت ای آب آتش شو به کامم
پیداست در تو عکس لب‎های امامم

دریا صدا زد تا کنی یاریّ عترت
از من دهانی تَر کن ای دریای غیرت

عباس گفت از تشنگان شرمنده هستم 
آخر نگاه فاطمه باشد به دستم

دریا صدا زد تو همه هستِ حسینی 
نیرو بگیر از من که خود دستِ حسینی

عباس گفتا اوست مولا، من غلامم
بی او بُوَد آب روان آتش به کامم

دریا صدا زد ای زده آتش به هستم 
من چون تو بر داغ لب تو تشنه هستم

عباس گفتا تشنه‎تر از تو رباب است 
در سینه‎اش آتش به جای شیر ناب است

دریا صدا زد گر نمی‎نوشی ز من آب 
آب از چه همره می‎بری با این تب و تاب

عباس گفتا وعده دادم بر سکینه
تا آب آرم بهر گل‎های مدینه

دریا صدا زد ای همه ایثار و صبرت 
زیبد که تا محشر بگردم دور قبرت

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۳ ، ۰۰:۲۲
احمد یوسفی




علم اگراز دست علمدار زمین نمیخورد؛
دگر کسی به زیر تازیانه ها نمیمرد

چون کمر بهر طواف عشق بست؛ 
در طواف اولش افتاد دست 

دور دوم در مصاف دلبرش 
؛از بدن افتاد دست دیگرش

دور سوم خون به جای اشک خورد؛
تیر دشمن امد و بر مشک خورد 

دور چهارم داشت عزم ترک سر؛
کرد پیش تیر چشمش را سپر

دور پنجم از عمود آهنین؛
گشت سرو قامشت نقش زمین

گشت در دور ششم از تیغ تیز؛
قطعه قطعه عضو عضوش ریز ریز

شد سراپا چشم زخم پیکرش ؛
دید زهرا را به بالای سرش

با زبان حال میگفتش بتول
آفرین عباس من حجت قبول 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۳ ، ۰۰:۲۱
احمد یوسفی







مشک برداشت که سیراب کند دریا را
رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را

آب روشن شد وعکس قمر افتاد درآب
ماه می خواست که مهتاب کند دریارا

تشنه می خواست ببیند لب اورا دریا
پس ننوشید که سیراب کند دریا را

کوفه شد علقمه،شق القمری دیگر دید
ماه افتاد که محراب کند دریا را

تا خجالت بکشد سرخ شود چهره ی آب
زخم می خورد که خوناب کند دریا را

ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس
تا درآغوش خودش خواب کند دریا را

آب مهریه ی گل بود و الا خورشید
در توان داشت که مرداب کند دریارا

کاش روی دل خشکیده ی ما آن ساقی
عکسی از چشم خودش قاب کند دریا را

روی دست تو ندیده ست کسی دریا دل
چون خدا خواست که نایاب کند دریارا 



۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۲۳:۵۶
احمد یوسفی

                                           


امیر علقمه از صدر زین به زیر افتاد

میان لشگری از تیغ و نیزه گیر افتاد

دو دست زخمی او ماندو طعنه ی تکبیر

به یــاد مــنــزلت آیــه ی غــدیر افــتــاد

چقدر شدت ضرب عمود سنگین بود!

دوبــاره چند تــرک بر دل کویــر افتاد

نگاه خسته و شرمنده اش به آقا گفت:

ببخش‎‏ْ، مشک حرم بین این مسیر افتاد

چگونـه پیکـر او را بـه خـیـمه هـا ببرد؟

حسین گریه کنان فکر یک حصیر افتاد 

***

تمام غصه ام این است , پشت پا بخوری

تو هم شبیه خودم نیزه بی هوا بخوری 


خـدا کند که به فرقـم نـظر نـینـدازی

هراس دارم از این عمق زخم جا بخوری!

عـزیز فـاطـمه مـدیون زیـنبت کـــردم 

اگر که ثانیه ای غصـه ی مـرا بخـوری

شبیه من جگرت آب می شود وقتی 

به زیر تیغ وسنان حرص خیمه را بخوری

خلاصه عرض کنم حرف تیرها این است

قـرار نیست که از آب کـربلا بـخـوری!


۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۲۳:۵۲
احمد یوسفی